یک خاطره/ یک دیالوگ/فیلم سینمایی ناخداخورشید ساخته «ناصر تقوایی»
داستان این فیلم در دهه ۱۳۴۰ رخ میدهد، یکی از بزرگان شهر به نام «خواجه ماجد»، ناخدا خورشید را لو میدهد و بار قاچاق لنج ناخدا خورشید به آتش کشیده میشود. یک دلال به نام فرحان که میخواهد چند فراری سیاسی را از مرز آبی عبور دهد وارد بندر میشود. او با ناخدا خورشید تماس میگیرد. ناخدا که احتمال میدهد لنجش را مصادره کنند با فرحان همکاری میکند و چند مرد را که ظاهراً در ترور حسنعلی منصور دست داشتهاند به آن سوی آب میرساند. پس از آن چند تبعیدی نیز از فرحان میخواهند که اسباب فرار آنان را فراهم کند. ناخدا این بار نیز با اکراه به این ماجرا کشیده میشود. تبعیدیها پیش از فرار، خواجه ماجد و مباشر او را میکشند و مرواریدهای او را میربایند. فرحان و ملول دستیار ناخدا نیز کشته میشوند و در نزاع خونینی که میان تبعیدیها و ناخدا درمیگیرد، همگی از پای در میآیند.
چهارشنبه، 06 اردیبهشت 1402 - 10:55