کارگاه «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» با حضور جابر قاسمعلی فیلمنامهنویس در موزه سینمای ایران برگزار شد.
در کارگاه دوم که توسط جابر قاسمعلی برگزار شد، وی گفت: در سینما با حرفههای مختلفی مواجه هستیم که وقتی میخواهند کار کنند همیشه یک چیزی در اختیار دارند. به عنوان مثال، تهیه کننده فیلمنامه دارند که بر اساس آن عوامل را انتخاب میکند، کارگردان برای شروع کار فیلمنامه دارد، بازیگرها برای نقش خود متنی دارند که بر اساس آن نقش خود را تحلیل میکنند و … تنها کسی که برای شروع هیچ چیزی ندارد فیلمنامهنویس است درحالیکه نقطه آغاز هر فیلمی با فیلمنامهنویس است. فیلمنامه نویس از ایده شروع میکند و ایدههایی که فیلمنامهنویس برای شروع یک کار انتخاب میکند معمولا از راههای مختلفی استخراج می شوند.
وی خاطرنشان کرد: یکی از راههای یافتن ایده ، تجربههای شخصی خود آدم است و در این میان خوابها خیلی مهم هستند به همین دلیل پیشنهاد میکنم خوابهایتان را بنویسید . خیلی وقتها از خوابهای شما قصههای عجیبی درمیآید. اینگمار برگمان فیلم «ساعت گرگ و میش» را بر اساس خوابی که دیده بود ساخت.
قاسمعلی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اینکه تیترها معمولاعنوان ثابتی دارند، گفت: به عنوان مثال، اعتیاد یک تیتر است که درباره آن فیلمهای زیادی ساخته شده است که هیچ ربطی هم به هم ندارند . گوزنهای مسعود کیمیایی تیتر آن اعتیاد است ، خونبازی رخشان بنی اعتماد هم درباره اعتیاد است اما قصههای آنها هیچ ربطی بهم ندارند موضوعاتی مانند طلاق، ازدواج، تولد و … تیترهایی هستند که بر مبنای آنها فیلمهای ایرانی و خارجی زیادی ساخته شده است که عمدتا هیچ ربطی بهم ندارند. باید توجه داشت وقتی چند نفر یک تیتر را دستمایه ساخت فیلم قرار میدهند بدین معنا نیست که همگی به یک نتیجه مشترک میرسند زیرا نتایج بر اساس دیدگاهها ، شخصیتها ، سلایق، پیشسنه و … متفاوت خواهد بود.
وی با بیان اینکه کیانوش عیاری در اوایل دهه ۷۰ فیلمی بنام «آبادانی ها» را ساخته است، گفت: عیاری درباره ایده اولیه ساخت این فیلم گفته بود یکی از دوستانش ماشین پیکان داشت که با آن مسافرکشی میکرد و تنها وسیله گذران زندگی او بود ، ماشین او را میدزدند که البته بعد از مدتی پیدا میشود. عیاری میگفت به فکرش رسیده بود که اگر این آدم در ۴ ماهی که ماشین نداشت برای ارت گذران زندگی ماشین دیگری را میدزدید چه اتفاقی میافتاد؟ این همان بحثی است که میگویم جایی که واقعیت تمام میشود داستان شروع میشود.قاسمعلی با اشاره به حضور علی اکبر قاضی نظام که در کارگاه وی در موزه سینما حضور داشت، گفت: بارها گفتهام قاضی نظام یک فیلم بنام «نیاز» دارد که برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است زیرا فیلم بسیار خوبی است. در این فیلم دعوا بین دو پسر است که میخواهند یک شغل را حفظ کنند و هردو به آن شغل نیاز دارند. تبدیل غیرممکن به ممکن در فیلم این است که علی که به کار بسیار نیاز دارد مانند ریک در فیلم کازابلانکا عمل میکند وقتی زندگی رضا کارگر آذری را میبیند متوجه میشود او به کار نیازمندتر است و خودش را کنار میکشد . شخصیت، ماجرا، حرکت سه مولفهای هستند که در این فیلم به خوبی دیده میشود.
شایان ذکر است، جلسه دوم کارگاه جابر قاسمعلی روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ساعت ۱۴ در موزه سینما برگزار میشود.
شنبه، 23 اردیبهشت 1402 - 10:25